سال یک هزار و سیصد و سی و دو شمسیبود، من و عده ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره بهاین نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نمازرا به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به زبان فارسی بخوانیمو همین کار را هم کردیم.
والدین، کمکماز این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند.
عاقبت یکی از پدران،آنها را یعنی والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضرحضرت آیتالله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت
در روز موعود مارا که تقریباً پانزده نفر میشدیم به محضر مبارک ایشان بردند.
حضرت آیتاللهارباب رو به ما کردند و فرمودند:
بهتر است شما یکی یکی خودتان را به منمعرفی کنید و هر کدام بگویید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشتهای درس میخوانید.
پس از آن که امرایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما، پرسهای علمی مطرحکردند و از درسهایی از قبیل جبر و مثلثات و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدند کهپاسخ اغلب آنها از عهدهی درسهای نیمبندی که ما خوانده بودیم خارج بود. اما هریک از ما که از عهدهی پاسخ پرسشهای ایشان بر نمیآمد، با اظهار لطف حضرت اربابمواجه میشد که با لحن پدرانهای پاسخ درست آن پرسشها را خودشان میفرمودند.
اکنون ما میفهمیمکه ایشان با طرح این سؤالات قصد داشتند ما را خلع سلاح کنند و به ما بفهمانند کهآن دروس جدیدی که شما میخوانید من بهترش را میدانم ولی به آن مغرور نشدهام.
پس از این کههمهی ما را خلع سلاح کردند، به موضوع اصلی پرداختند و فرمودند:
والدین شمانگران شدهاند که شما نمازتان را به فارسی میخوانید، آنها نمیدانند که من کسانیرا میشناسم که، نعوذ بالله، اصلاً نماز نمیخوانند. شما جوانان پاکاعتقادی هستیدکه هم اهل دین هستید و هم اهل همّت. من در جوانی میخواستم مثل شما نماز را بهزبان فارسی بخوانم؛ امّا مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامهی عملبپوشم، اکنون شما به خواستهی دوران جوانی من لباس عمل پوشانیدهاید، آفرین بههمّت شما. اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم، ترجمهی صحیح سورهی حمدبود که لابدّ شما آن مشکل را حل کردهاید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشترمسلّط است، به من جواب دهد که بسمالله الرحمن الرحیم» را چگونه ترجمه کرده است.
یکی از ما بهعادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت الله ارباب شد.
آن جوان گفت بسم الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کردهایم: به نامخداوند بخشنده مهربان.
حضرت ارباب با لبخندی فرمودند:
گمان نکنم ترجمه درست بسم الله» چنین باشد. در مورد بسم» ترجمهی به نام»عیبی ندارد. اما الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (=خاص) است برای خدا. و اسمعلم را نمیتوان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسی حسن» باشد، نمیتوان به او گفتزیبا». درست است که ترجمهی حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا،حتماً خوشش نمیآید. کلمه الله» اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعالاطلاق میکنند، همانگونه که یهود خدای متعال را یهوه» و زردشتیان اهورامزدا» میگویند.بنابراین نمیتوان الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلال را به کار برد.
خوب رحمان» راچگونه ترجمه کردهاید؟
رفیق ما پاسخ داد که رحمن را بخشنده معنی کردهایم.
حضرت ارباب فرمودند:
این ترجمه بد نیست؛ ولی کامل هم نیست؛ زیرا رحمان» یکی از صفات خداستکه رحمت و بخشندگی شامل او را میرساند و این شمول در کلمهی بخشنده نیست، یعنی درحقیقت رحمان» یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم میکند وهمه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار میدهد؛ از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسمو امثال آن عطا میفرماید. در هر حال ترجمهی بخشنده برای رحمان» در حدّ کمالترجمه نیست.
خوب، رحیم» راچطور ترجمه کردهاید؟
رفیق ما جواب داد که رحیم را به مهربان» ترجمه کردهایم.
حضرت آیتالله ارباب فرمودند:
اگر مقصودتان از رحیم» من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بدم نمیآمدکه اسم مرا به مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم» کلمهای قرآنی و نام پروردگاراست، باید آن را غلط معنی نکنیم. باز هم اگر آن را به بخشاینده» ترجمه کردهبودید، راهی به دهی میبرد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان راعفو میکند و صفت بخشایندگی» تا حدودی این معنی را میرساند. بنابر آنچه گفته شد،معلوم شد که آنچه در ترجمهی بسم الله» آوردهاید بد نیست، ولی کامل نیست و ازجهتی نیز در آن اشتباهاتی هست، و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی را داشتم، بههمین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیهیاول سوری حمد بود. اگر به بقیهی آیات بپردازیم، موضوع خیلی غامضتر از این خواهدشد. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندنبه فارسی بر ندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به طور کلّی است.
در این جا، همگیشرمنده و منفعل و شکستخورده، به حال عجز و التماس از حضرت ایشان عذرخواهی میکردیمو قول میدادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعادهکنیم. اما ایشان میفرمودند که من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هر طور دلتان میخواهدنماز بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ولی ما همه عاجزانه ازپیشگاه ایشان طلب بخشایش میکردیم و از کار خود اظهار پشیمانی مینمودیم.
حضرت آیتاللهارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان بردند و ما همگی دست مبارک ایشانرا بوسیدیم و در حالی که ایشان تا دم در ما را بدرقه میکردند، از ایشان خداحافظیکردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین میگفتیم و خوشحال بودیم که افتخاری چنیننصیب ما شد که با چنین شخصیّتی ملاقات کنیم. نمازها را اعاده کردیم و دست ازکار جاهلانهی خود برداشتیم. بنده از آن به بعد گاهگاهی به حضور آن جناب میرسیدمو از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه بر میچیدم.
[1]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . به نقل ازدکتر محمدجواد شریعت، مجموعهی ارباب معرفت، یادنامه حکیم متأله، فقیهبزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیتالله حاج آقا رحیم ارباب، به اهتمام و تدوینمحمدحسین ریاحی، روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان، چاپ دوم،1375.
مقاله پژوهشی با عنوان نیاز سنجی تفریحی مردم شهر اصفهان
,ایشان ,ترجمه ,نماز ,هم ,حضرت ,را به ,فرمودند ,ما را ,و از , حضرت ,حضرت آیتالله ارباب
درباره این سایت